معنی گلدان گل
لغت نامه دهخدا
گلدان. [گ ُ] (اِ مرکب) ظرفی که گلها را دسته بسته در آن نهند، از عالم نرگسدان. (آنندراج). ظرف سفالین یا چینی و جز آن که در آن گلهای زمینی یا معطر کارند یا گلهای زینتی و یا معطر از شاخ بریده نهند:
خلط نسبت کند آمیزش بی نسبت را
گل پریزاد شود شیشه چو گلدان باشد.
محسن تأثیر (از آنندراج).
چو آن گلدان پرآبی که گلها را نگه دارد
طراوتهاست از چشم تر من گلعذاران را.
محسن تأثیر (از آنندراج).
|| در تداول، ظرف شب. کمیزدان. شاشدان.
گلدان. [گ ُ] (اِخ) از جمله قرای معتبر خرم آباد است. رجوع به جغرافیای غرب ایران ص 77 و 299 شود.
آفتابه گلدان
آفتابه گلدان. [ب َ / ب ِ گ ُ] (اِ مرکب) آفتابه و لگنی کوچک که گاه خفتن دارند میختن شب را یا بیماران و پیران را.
گل گل
گل گل. [گ ُ گ ُ] (اِخ) دهی است از دهستان دودانگه از دهات هزارجریب مازندران. (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 164).
گل گل. [گ ُ گ ُ] (اِخ) دهی است از بخش ارکواز شهرستان ایلام واقع در 21000گزی شمال باختری قلعه، کنار راه مالرو ارکواز به ایلام. هوای آن معتدل و دارای 200 تن سکنه است. آب آن از رودخانه ٔ گل گل و محصول آن غلات دیم و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنان آن در زمستان به گرمسیر میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
گل گل. [گ ُ گ ُ] (اِخ) دهی است از بخش آبدانان شهرستان ایلام واقع در 30000گزی جنوب خاوری آبدانان و 2000گزی شمال راه مالرو آبدانان به ایلام. هوای آن گرم و دارای 510 تن سکنه است. آب آن ازچشمه و محصول آن غلات، لبنیات و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
تعبیر خواب
۱ـ دیدن گلدان در خواب، علامت آن است که در برخی از امور زندگی توفیق می یابید و در برخی از امور دیگر شکست می خورید.
۲ـ دیدن گلدان شکسته در خواب، علامت آن است که به خاطر امری مضطرب و پریشان خواهید داشت.
- آنلی بیتون
فرهنگ معین
ظرفی دهان گشاد برای کاشتن و عمل آوردن گل، چنین ظرفی با گل های داخل آن، ظرفی برای گذاشتن شاخه های گل در آن. [خوانش: (~.) (اِ.)]
فرهنگ عمید
ظرف سفالی یا پلاستیکی دهانگشاد که در آن بوتۀ گل را میکارند،
ظرفی فلزی، چینی، یا بلوری که در آن دستۀ گل میگذارند،
فارسی به عربی
زهریه، وعاء
فارسی به ایتالیایی
vaso
فرهنگ فارسی هوشیار
ظرفی که گلها را دسته در آن نهند، ظرف سفالین یا چینی و جز آن که در آن گلهای زمینی یا معطر بکارند
فارسی به آلمانی
Topf (m), Urne (f)
معادل ابجد
155